معنی زمزمه کردن، درفعالیت بودن، فریب دادن وزوز کردن، همهمه کردن، صدا کردن (مثل فرفره), معنی زمزمه کردن، درفعالیت بودن، فریب دادن وزوز کردن، همهمه کردن، صدا کردن (مثل فرفره), معنی xkxki lcbj، bctuاgdت fmbj، tcdf bاbj mxmx lcbj، ikiki lcbj، wbا lcbj (keg tctci), معنی اصطلاح زمزمه کردن، درفعالیت بودن، فریب دادن وزوز کردن، همهمه کردن، صدا کردن (مثل فرفره), معادل زمزمه کردن، درفعالیت بودن، فریب دادن وزوز کردن، همهمه کردن، صدا کردن (مثل فرفره), زمزمه کردن، درفعالیت بودن، فریب دادن وزوز کردن، همهمه کردن، صدا کردن (مثل فرفره) چی میشه؟, زمزمه کردن، درفعالیت بودن، فریب دادن وزوز کردن، همهمه کردن، صدا کردن (مثل فرفره) یعنی چی؟, زمزمه کردن، درفعالیت بودن، فریب دادن وزوز کردن، همهمه کردن، صدا کردن (مثل فرفره) synonym, زمزمه کردن، درفعالیت بودن، فریب دادن وزوز کردن، همهمه کردن، صدا کردن (مثل فرفره) definition,